<div class="TopPost">
<div class="TopPost2">
<div class="Post-title">باستان شناسي در تفسير قرآن</div>
</div>
</div>
<div class="C-post">
<div class="CenterPost">
<p><img src="https://cdn.noorshop.ir/files/BookImage/LIB02/BC02947G001.jpg" alt="باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن" width="500" data-toggle="modal" data-target="#imageModal" /></p>
<p class="rtejustify"><span>اگر باستانrlm;شناسى در تفسير قرآن حاضر شود، جايى براى خرافات باقى نخواهد ماند.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>اشاره:</span><br /><span>استاد عبدالکريم بىrlm;آزار شيرازى قرآنrlm;پژوه معاصر در سال 1322 در شيراز متولد شد. مقدمات حوزهrlm;هاى دينى را در همان جا طى کرده و دروس خارج فقه را در قم و نجفrlm;اشرف، در محضر علماى بزرگ فرا گرفت. در سال 1353 به دريافت گواهى افتا و اجتهاد از وزارت علوم و آموزش نائل آمد و در سال 1354 رهسپار دانشگاه مکrlm;گيل کانادا شد و در انستيتو مطالعات اسلامى به تحصيلات دانشگاهى پرداخت و موفق به اخذ درجه A.M در رشته تاريخ و تمدن اسلامى شد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>وى از سال 1361 به تدريس در دانشگاهrlm;هاى ايران پرداخت و بانى و اولين استاد درس بررسى شکلrlm;گيرى تمدنrlm;هاى باستانى از نظر قرآن کريم در گروه آموزش باستانrlm;شناسى دانشگاه تهران بود. استاد از سال 1365 به معاونت پژوهشى دانشگاه اهراء منصوب شد و از سال 1367 نيز رياست دانشکده الهيات و معارف اسلامى را به عهده داشت. وى در سال 1371 موفق به اخذ درجه استاديارى در رشته فقه و حقوق و در سال 1372 موفق به اخذ درجه دکترى در رشته علوم قرآن و حديث گرديد و اکنون نيز رياست دانشگاه مذاهب اسلامى را به عهده دارد. بىrlm;آزار شيرازى تاکنون بيش از 150 عنوان کتاب به رشته تحرير درآورده است از جمله: دوره تفسير کاشف (به زبانrlm;هاى فارسى و عربى)، دوره رساله نوين امام خمينى (ره) (به زبانrlm;هاى فارسى، انگليسى و اردو)، دوره رساله نوين فقهى پزشکى و. .</span><br /><span>به بهانه تأليف کتاب ارزشمند ايشان: <<باستانrlm;شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن>> - که در شماره پيشين گلستان قرآن معرفى شده است - ساعتى مهمان استاد بوديم.</span><br /><span>مطالعه و باستان کاوى کتابrlm;هاى مقدس از چه سابقهrlm;اى برخوردار است و چه عواملى باعث روى آوردن مردم و متخصصان به اين مباحث شده است؟</span></p>
<p class="rtejustify"><span>از زمانrlm;هاى قديم که کتاب تورات تدوين شد، همواره مسائل مطرح شده در مورد پيامبران در تورات مورد سوال دانشمندان و مردم بوده است. بيشتر اين پرسشrlm;ها حول موضوع افسانهrlm;هايى بود که توسط علماى يهود در متن عهد عتيق گنجانده شده بود. با پديد آمدن علم و دانش و گسترش اختراعات در اروپا و آمريکا بسيارى از افراد، ايمان خود را نسبت به کتابrlm;هاى آسمانى و تاريخ انبيا از دست دادند. اين موضوع در کنار عوامل ديگر مبارزه با دين، زمينهrlm;هاى رخت بستن مذهب از جوامع غربى را فراهم کرد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>افسانه گونه بودن آموزهrlm;هاى کتب مقدس اين فرضيه را تقويت کرد که دين حاصل جهل و ناآگاهى مردم نسبت به پديدهrlm;هاست که موجب دست يازيدن آنها به افسانه شده است. فرضيه، اين موضوع را القا مىrlm;کند که با ظهور علم نيازى به دين احساس نمىrlm;شود زيرا مىrlm;توان براى پديدهrlm;هاى طبيعى دليل تجربى پيدا کرد.در چنين اوضاعى تعدادى از دانشمندان تصميم به تحقيق در مورد مطالب کتابrlm;هاى مقدس گرفتند. طبعاً باستانrlm;شناسان - چون برخلاف مورخان با آثار واقعى سروکار دارند - مىrlm;توانستند کمک زيادى انجام دهند.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>باستانrlm;شناسان با کشف واقعيتrlm;ها و بازسازى تاريخ، نتايج ارزشمندى براى شناخت گذشته به دست مىrlm;دهند.</span><br /><span>افرادى مثل پروفسور <<وولى>> در بينrlm;النهرين به کاوش پرداختند تا بتوانند آثارى از شهرهاى پيامبران <<تورات>> را به دست آورند. به دنبال همين جست و جوها در غار قمران، توراتى کشف شد که متعلق به دوران قبل از ميلاد حضرت مسيح (ع) بود. اين موضوع تحول عظيمى در اروپا و آمريکا به وجود آورد. اين کتاب در مقايسه با تورات فعلى تفاوتrlm;هاى زيادى دارد که با مقايسه آنها مىrlm;توان نکات افسانهrlm;اى و واقعى را از يکديگر تفکيک کرد.</span><br /><span>در حقيقت باستانrlm;شناسان به کمک تورات آمدند و توانستند بسيارى از مسائل اساسى و مهم را کشف کنند و ثابت کنند پيامبرانى همچون حضرت آدم (ع)، نوح (ع)، و غيره واقعاً وجود داشتهrlm;اند.</span></p>
<h2 class="pvp-matn-title rtejustify"><span></span></h2>
<h2 class="pvp-matn-title rtejustify"><span>باستانrlm;شناسى قرآنى از چه زمانى شروع شد؟</span></h2>
<p class="rtejustify"><span>قرآن کريم به طور فشرده داستان پيامبران(ع) را آورده و در بسيارى از سورهrlm;ها اشاراتى به زندگانى پيامبران و امتrlm;هاى گذشته، دارد. اين اشارات متأثر از روش خاص قرآن - که قصدش اخذ نتايج کلى از داستانrlm;ها است - وارد جزئيات نشده است. طبيعى بود که مسلمانان با عطش فراوان، قصد به دستrlm;آوردن جزئيات اين داستانrlm;ها را داشتند. در اين ميان آنها ناگزير از مراجعه به دانشمندان يهودى مسلمان شده، بودند که در اين کارها تبحر و تجربه داشتند. دانشمندان يهودى صدر اسلام تمام آن چه در تورات افسانهrlm;وار آمده بود به مسلمين القا مىrlm;کردند و آنها هم اين واگويهrlm;ها را به عنوان تفسير و تأويل داستانrlm;هاى قرآن روايت مىrlm;کردند.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>از مجموع اين گفتارهاى غلط، اسرائيليات قرآن پديد آمد. برخى از اين اسرائيليات کاملاً افسانهrlm;اى بود و ورود آن در تفاسير، اشکالrlm;هاى فراوانى پديد آورد. آميختهrlm;شدن اين مفاهيم با تفاسير اصيل قرآنى، بسيارى از محققان را بر آن داشت که سعى در پالايش آنها بنمايند. از جمله ابن خلدون که به شدت از اين مباحث انتقاد کرده است و شيخ محمدجواد مغنيه کتابى به نام اسرائيليات نوشت.</span><br /><span>مسائل مربوط به تفسير قصص قرآن به خاطر اين موضوعات نيازمند کاوش و تحقيق بود. از قرن چهارم هجرى قمرى اخبارى در مجامع علمى انتشار يافت که بيان مىrlm;کند در برخى از مناطق، افرادى مانند ابودولف به کاوشrlm;هاى باستانىrlm;شناسى مىrlm;پرداختند.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>البته شايد انگيزه اين افراد همانند باستانrlm;شناسان امروز نبوده و به عشق يافتن معادن و جواهرات بوده است. اما کارهايى هم به قصد کشف تمدن قديم و آثار باستانى انجام شده بود. پارهrlm;اى از اين آثار براى تحليل و نقد نقل قولrlm;ها و يا آثار مکتوب صدر اسلام در مورد قصص قرآنى به کار گرفته شده است. در ادامه اين کارها در عصر جديد مىrlm;توانيم به تحقيقات دکتر محمد بيومى باستان شناس مصرى و استاد دانشگاه اسکندريه در مورد داستانrlm;هاى قرآن اشاره کنيم. ساير دانشمندان از جمله محققان اردنى نيز کم و بيش کارهاى انفرادى انجام دادهrlm;اند. دکتر ضبيان نيز در مورد غار اصحاب کهف و دکتر بوکاى در مورد جسد موميائى فرعون زمان حضرت موسى (ع) مطالعاتى انجام دادهrlm;اند.</span><br /><span>همه ترجمهrlm;ها و تفسيرها تاکنون بر مبناى تاريخ نظرى و احاديث و روايات بوده است. از سويى باستانrlm;شناسى تنها براساس شواهد مادى در مورد فرهنگ بشرى قضاوت مىrlm;کند. با اين شرايط، پژوهشrlm;هاى باستانrlm;شناسى با قوت علمى خود، تا چه حد مىrlm;تواند به تفسير و پژوهشrlm;هاى قرآنى کمک کند؟</span><br /><span>به طور قطع زحماتى که باستان شناسان در مورد آثار انبيا متحمل شدهrlm;اند، در فهم بهتر و بيشتر مطالب قرآنى و پىrlm;بردن بيشتر به عظمت انبيا کمک شايانى کرده است. تأثير اول اين که مطالعات آنها وجود واقعى انبيا را اثبات کرد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>بسيارى عنوان کردند که حضرت نوح (ع) يا حضرت ابراهيم (ع) اصلاً وجود نداشتهrlm;اند و همه اينrlm;ها افسانه بوده است. باستان شناسان کشف کردند که اينrlm;ها وجود واقعى داشتهrlm;اند.</span><br /><span>کارکرد ديگر کاوشrlm;گران باستانى صحه گذاشتن بر مسائلى است که اعجاز علمى قرآن به شمار مىrlm;روند. خداوند در مورد فرعون فرمود: << فاليوم ننجيک ببدنک لت لمن خلفک ايةً.>>.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>امروز جسد تو را به بلندايى مىrlm;آوريم و از دريا نجات مىrlm;دهيم براى آن که نشانهrlm;اى براى آيندگان باشد. امروزه باستانrlm;شناسان اجساد فراعنه را کشف کردهrlm;اند که از جمله آنها، فرعون زمان حضرت موسى(ع) است که در موزه مصر قرار دارد و تصوير آن در کتاب باستانrlm;شناسى در قرآن آمده است. اين اعجاز قرآن را نشان مىrlm;دهد که داستانش با نتيجه تحقيقات ديرين شناسان کاملاً منطبق است.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>نکته ديگر بىrlm;اساسى بسيارى از اوهام پيرامون برخى از انبياست. در قديم فکر مىrlm;کردند حضرت آدم(ع) قد بسيار بلندى داشته است و روايت کردهrlm;اند قامت ايشان آن قدر بلند بوده که گرماى آفتاب وى را مىrlm;سوزانده پس خداوند قد او را کمى کوتاهrlm;تر نمود. حاصل اين تفکر آن بود که مقبرهrlm;هاى ساختگى براى انسانrlm;هاى قديم همانند هابيل و قابيل به طول 100 متر ساختهrlm;اند. اين موضوع نشان دهنده ديد تخيلى آنها به مسائل بوده است.</span><br /><span>باستان شناسان با کشف خانهrlm;هايى از انسانrlm;هاى اوليه که اندازه درگاه و سقف آن به اندازه انسانrlm;هاى امروزى است، خط بطلانى بر اين تفکرات نادرست کشيدند. مدائن صالح در شمال عربستان که در دل کوه تراشيده شده، نمونهrlm;اى از اين خانهrlm;هاست که ابعاد و اندازهrlm;هاى انسانrlm;هاى معمولى دارد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>نکته مهم ديگرى که بزرگى پيامبران را بيشتر نمايان مىrlm;کند اين است که مهاجرتrlm;هاى آنان از مراکز تمدن بشرى به سرزمينrlm;هاى لم يزرع و بىrlm;آب و علف بوده است. آنها به همراه اهل خود براى اطاعت از دستور خداوند و اصلاح تمدن بشرى حاضر به گذشتن از شهرهاى آباد و ثروتمند و آوارگى در واحهrlm;ها و بيابانrlm;ها شدند. تحقيقات ديرينrlm;شناسان اين موضوع را در مورد برخى از پيامبران ثابت کرده است. مثلاً حضرت ابراهيم(ع) از شهر اور - که از مراکز مهم تمدن قديم و پر از زرق و برقrlm;هاى مادى بوده - به سوى طبيعت وحشى عربستان مهاجرت کرده است. حضرت موسى(ع) از مصر - مهد فرهنگ بشرى - به سوى صحراى سينا مهاجرت مىrlm;کند، نوح (ع) و ساير پيامبران هم همين طور. اين مسائل، بزرگى اين انسانrlm;ها و عمق توکل و ايمان و اعتقاد آنها را نشان مىrlm;دهد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>همانطور که در کتاب خود اشاره کردهrlm;ايد، يکى از آثار پيامبران، انتشار فنrlm;آورى، دانش و فرهنگ به نقاط مختلف جهان بوده است و مستحضريد که اين موضوع از لحاظ چگونگى انتقال و گسترش در دورهrlm;هاى مختلف باستانrlm;شناسى بسيار مهم است.لطفاً در اين مورد توضيح بيشترى بفرماييد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>اغلب مردم وقتى وضعيت فعلى فرهنگى جهان را مىrlm;بينند تصور مىrlm;کنند که مذهب رو در روى علم ايستاده و مانع پيشرفت آن مىrlm;شود. براى آنها تعجبrlm;آور است که بگوئيم پيامبران آورنده تمدن صحيح بودهrlm;اند. در کتاب طلوع و غروب تمدنrlm;ها و نيز در يکى از جلدهاى تفسير کاشف در سوره اعراف آوردهrlm;ايم که پيامبران به وسيله مبارزه مستمر با تمدنrlm;هاى باطل انديش و بىrlm;هويت، راه گسترش و اشاعه فرهنگ صحيح را هموار نمودهrlm;اند.</span><br /><span>نکته بسيار مهمى که در قرآن کريم نيز مىrlm;توانيم آن را به وضوح مشاهده کنيم اين است که بيشتر انبيا در زمانى مبعوث شدهrlm;اند که تمدنrlm;ها رو به فساد و تباهى مىrlm;رفته و کار آنها غلبه بر ساير تمدنrlm;ها بوده است. قرآن مىrlm;فرمايد قوم حضرت نوح (ع) افرادى بودند که کور کورانه عمل مىrlm;کردند و اين کار آنها را تقليد عميق به معناى کورکورانه ناميده است.</span><br /><span>همين طور در زمان حضرت ابراهيم (ع) تمدن بشرى به سوى بتrlm;پرستى و ستارهrlm;پرستى کشيده شده بود و ابراهيم خليلrlm;اللّه(ع) مبارزهrlm;اى عظيم عليه اين تمدن مادّى و کفرآميز آغاز کرد و جهان را به سوى وحدانيت سوق داد. حضرت لوط (ع) براى اصلاح قومى مىrlm;رود که در اوج انحراف جنسى به سر مىrlm;بردند و سرانجام نيز نابود شدند.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>در ترويج و اصلاح علوم نيز انبيا نقش بىrlm;بديلى داشتند، ابراهيم (ع) چندين سال در مصر نجوم تدريس مىrlm;کرد و چون اين علم در خدمت شرک و ستارهrlm;پرستى قرار گرفته بود، آن را از چنگال بىrlm;دينان نجات داد. اين چنين بود که علم ستارهrlm;شناسى در مصر به حد کمال رسيد و دستrlm;آوردهاى فراوانى براى بشر به همراه آورد.</span><br /><span>در قرآن مىrlm;خوانيم که حضرت يوسف (ع)، با علم الهى خود ارائه دهنده يک طرح بلند مدّت اقتصادى جهت کاهش تبعات خشکسالى در مصر گرديد. در همان داستان حضرت يوسف (ع) درسrlm;هاى فراوان ديگرى از ساير موضوعات علمى وجود دارد. قرآن در مورد حضرت داود(ع) و حضرت سليمان (ع) نيز اشاره به اهتمام آنها در گسترش صنعت ذوب فات مىrlm;کند. ولقد اتينا داود منا فضلاً ياجبال اوّبى معه والطير والنّا له الحديد همين موضوع را باستانrlm;شناسان کشف کردهrlm;اند که در زمان زندگى حضرت داود (ع) صنعت زرهrlm;سازى بسيار رايج بوده است. هم چنين کاوشrlm;ها از رونق فراوان صنايع مسى در زمان حضرت سليمان (ع)، خبر مىrlm;دهد که اين موضوع نيز منطبق با آيات قرآنى است.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>در حوزه علوم انسانى نيز بزرگrlm;ترين درسى که از پيامبران به جا مانده است، قضاوت صحيح ميان مردم است. در علم سياست و کشوردارى هم متون کهن نشانrlm;گر پيشرفته بودن حکومت پيامبران نسبت به حکمrlm;رانان هم عصر خود مىrlm;باشد.</span><br /><span>نمونه بارز، پيامبر اسلام (ص) است که با نامه نگارىrlm;هاى خود به کشورهاى جهان پايهrlm;گذار يک فرهنگ جهانى مىrlm;شود. در واقع بايد باستانrlm;شناسى را دنبال کنيم تا با کمک اين علم بتوانيم تاريخ واقعى اسلام را بازسازى کنيم. به عنوان مثال باستانrlm;شناسان، خانه پيامبراسلام(ص) و حضرت خديجه (س) را کشف کردهrlm;اند که اين کشف مىrlm;تواند روشنrlm;کننده بسيارى از مسائل باشد.</span><br /><span>با عنايت به اين که رشته تحصيلى و تخصصى شما در دانشگاه، باستانrlm;شناسى نبوده است، چگونه و بنابر چه ضرورتى به باستانrlm;شناسى قرآن روى آورديد، آيا پژوهشگر ديگرى نيز در اين موضوع کار کرده است؟</span><br /><span>بخشى از تحصيلات من در دانشگاه مک گيل mc.Gill کانادا بوده است. در اين دانشگاه به مسأله تاريخ تمدن اسلام اهميت فراوانى مىrlm;دهند و بيشترين وقت مطالعاتى خود را روى اين موضوع قرار مىrlm;دهند.</span><br /><span>مطالعاتى در دانشگاه mc.Gill در اين حوزه انجام دادهrlm;ام و اين موضوع در کنار علاقه به آثار باستانى پيامبران موجب شد تا بتوانم اطلاعات مناسبى گردآورى کنم. از سوى ديگر، آثار باستانى تعداد زيادى از کشورهاى اسلامى را مشاهده کردهrlm;ام؛ از جمله در عراق، مصر، اردن، ترکيه، سوريه و روى بناها و آثار تمدن قديم پيامبران تحقيقات زيادى انجام دادهrlm;ام.</span><br /><span>متأسفانه پس از انقلاب يک ديدگاه افراطى رواج يافت که برخى مىrlm;گفتند باستانrlm;شناسى در خدمت پادشاهان است و ومى به گسترش و ترويج آن نداريم. در مقابل برخى از دوستان ما گفتند که تاريخ به طور کامل متعلق به شاهان نبوده است بلکه پيامبران نيز در روند آن تأثير فراوانى داشتهrlm;اند. لذا مىrlm;توانيم باستانrlm;شناسى را در خدمت شناسايى آثار پيامبران نيز قرار دهيم.</span><br /><span>در همان دوران گروهى که فکر مىrlm;کردند پيامبران نقشى در شکلrlm;گيرى مدنيت نداشتهrlm;اند، با مشاهده کتاب طلوع و غروب تمدنrlm;ها به اين نکته رسيدند که سفيران وحى الهى نقشى عظيم و غيرقابل انکارى در برپايى و اصلاح تمدنrlm;ها داشتهrlm;اند.</span><br /><span>لذا حاصل مطالعات بنده در اين کتاب را به عنوان سرفصل درسى به نام بررسى تکوين تمدن باستانى توسط پيامبران در شوراى عالى انقلاب فرهنگى به تصويب رساندند. چندين سال اين مبحث را در دانشگاه تهران براى دانشجويان باستانrlm;شناسى، تدريس مىrlm;کردم. بسيارى از دانشجويان، پايانrlm;نامهrlm;هاى خود را در اين موضوع نوشتند و آن را گسترش دادند. پس از آن به پيشنهاد برخى از عزيزان از جمله دکتر احمدى در سازمان انتشاراتى سمت کتاب باستانrlm;شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن کريم را - که حاصل چند سال تدريس در دانشگاه تهران بود - به نگارش درآوردم.</span><br /><span>کتاب جديد خود را تا چه حد منطبق بر اصول باستانrlm;شناسى و راهبردهاى تجربى ارزيابى مىrlm;کنيد و چه ويژگىrlm;هاى خاصى براى آن قائل هستيد؟ و چگونه شما خود را هماهنگ با فضاى کار باستانrlm;شناسى نموديد؟</span><br /><span>محور کار ما قرآن کريم و آثار پيامبرانى است که در قرآن به صورت يک امر واقعى و نه تاريخى بيان شده است. در کنار آن، از زحماتى که دانشمندان گذشته همچون دکترجان الدر نويسنده کتاب باستانrlm;شناسى کتاب مقدس يا چند کتابى که درباره تورات کشف شده از غار قمران نوشته شده و نيز کتابrlm;هاى دکتر محمد بيومى و بسيارى ديگر از کتابrlm;هاى باستانrlm;شناسان استفاده کردهrlm;ام.</span><br /><span>حتى از تصاوير ترسيمى پروفسور وولى از شهر اور قديم، نينوا يا بابل هم استفاده کردهrlm;ام. ما با وجود اين که از زحمات ديرينه شناسان استفاده کردهrlm;ايم، به دنبال آنrlm;چه باستان شناسان براى کارهاى علمى خود دارند، نبودهrlm;ايم و بيشتر هدف ما کشف مطالب قرآن کريم بوده است. نمايندگان فرهنگى سوريه و اردن هم همکارى قابل تقديرى با بنده داشتند و حتى شخص وزير فرهنگ و هنر سوريه اطلاعات و آثارى فرستادند. در داخل کشور نيز افرادى چون دکتر آينهrlm;وند با در اختيار نهادن چند جلد کتاب به ما کمک کردند.</span><br /><span>شخصاً سفرهاى فراوانى به کشورهاى مختلف داشتهrlm;ام که در اين سفرها بيشترين علاقه من مشاهده آثار باستانى بوده است. به هر جا رفتم سعى کردم عکس و کتاب جمعrlm;آورى کنم. اين کار را از 30 سال قبل آغاز کردهrlm;ام.</span><br /><span>وقتى که کار باستانrlm;شناسى داستانrlm;هاى قرآن را آماده کرديم متوجه شديم که نياز به نقشهrlm;هاى جغرافيايى تاريخى داريم. لذا با استفاده از نقشهrlm;هاى جغرافيايى مکانrlm;هاى مورد نظر و محل وقوع حوادث و رويدادها را مشخص کردهrlm;ايم. بسيارى از مناطق باستانrlm;شناسى محل وقوع حوادث و رويدادها را مشخص کردهrlm;ايم. بسيارى از مناطق باستانrlm;شناسى در قرآن نياز مبرمى براى مشخص شدن بر روى نقشه داشته است زيرا مفسران، مکانrlm;هاى متعددى را براى مناطق بيان کردهrlm;اند که اين موضوع مطالعه کننده را گمراه مىrlm;کند.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>مثلاً در مورد محل غار اصحاب کهف 6 نقطه ذکر شده است که بسيارى از آنها با واقعيت تطابق ندارد. با وجود نقشه کار ما خيلى ساده مىrlm;شود که بتوانيم مکان واقعى اين غار را پيدا کنيم.</span><br /><span>يکى از چيزهايى که براى اولين بار در کتاب روشن کردهrlm;ايم مکان مجمعrlm;البحرين ديدارگاه حضرت موسى(ع) و حضرت خضر(ع) است. در تفسيرها و کتابrlm;ها، پنج يا شش نقطه را به عنوان مجمعrlm;البحرين قلمداد کردهrlm;اند اما در اين نقشه نشان دادهrlm;ايم جاهاى خيلى دوردست نمىrlm;توانسته محل ملاقات باشد.</span><br /><span>مستحضريد که دولت عربستان اخيراً اقدام به کاوشrlm;هايى در خانه رسول اکرم(ص) نموده است که در کنار جذابيت و ارزشrlm;هاى تاريخى آن براى مسلمانان، مىrlm;تواند باعث جذب زائران و گردشگران شود. از سويى در کشور ما در حريم برخى از اماکن متبرکه، از جمله در حريم حرم مطهر امام رضا(ع) اقدام به حفارى با عنوان طرح توسعه حرم شده است و بقاياى تاريخى اين مجموعه که در لايهrlm;هاى زيرين آن واقع است با اجراى طرح کاملاً نابود شده است. به نظر شما چه سياستى بايد در قبال حفظ ارزشهاى تاريخى اماکن متبرکه در پيش گرفته شود؟</span><br /><span>طبيعى است در بسيارى جاها به خاطر بىrlm;اطلاعى، کارهايى صورت گرفته است. در حالى که اين مناطق صفحاتى از آيات خداوند هستند که بايد مورد محافظت قرار گيرند. اين معضل متأسفانه در بسيارى از کشورهاى اسلامى ديده مىrlm;شود که نسبت به حفظ داشتهrlm;ها و آثار باستانى بىrlm;اهميت هستند.</span><br /><span>در عربستان به خاطر اعتقادات خاص خود اماکن متبرکه را مورد تکريم قرار نمىrlm;دهند اما اين آثار را با هزينهrlm;هاى گزاف حفظ مىrlm;کنند. حتى خانه اميرالموءمنين(ع) و محل ولادت حضرت فاطمه (س) در بيت رسول اللّه(ص) را محافظت نمودهrlm;اند. در شمال عربستان با تأسيسات بسيار مفصلى مدائن صالح را حفظ نمودهrlm;اند. در قرآن کريم نيز حفظ آثار باستانى مورد تأکيد است. در سه فراز از قرآن مىrlm;فرمايد سيروا فىrlm;الارض که اشاره به عمق زمين مىrlm;نمايد و اين نکته بسيار ظريفى است.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>در کتاب خود با وجود پرداختن به بحث پيامبران يا تمدنrlm;هاى باستانى مورد اشاره در قرآن کريم با وجود اشارات دقيق به تقدم و تأخر زمان حيات پيامبران جدول و ترتيبى براى گاهrlm;نگارى يا کرونولوژى دوره حيات پيامبران ارائه ندادهrlm;ايد. چيزى که هميشه در مطالعات باستانrlm;شناسى ضرورى است، ضمن اين که سرانجام دانش باستانrlm;شناسى از چنين اقدامى ناگزير است. به نظر مىrlm;رسد براى علمىrlm;تر کردن ذهنيت مردم، بايد حوادث و وقايع را در ظرف زمانى مشخص ارائه کنيم. چرا جدول دورهrlm;هاى تاريخى در کتاب شما جايى ندارد؟</span><br /><span>در برخى از جاها به صورت پراکنده تا حدودى اين کار را انجام داديم و تحقيقات مورخان، پيرامون موضوعاتى از جمله دوره تاريخى حضرت ابراهيم (ع) را درج نمودهrlm;ايم. اما مبناى کار ما براساس مکانrlm;ها بوده است و نه زمانrlm;ها. لذا مباحث را بر مبناى ترتيب اماکن باستانى آوردهrlm;ايم. بايد به اين نکته نيز اشاره کنم که قرآن کريم به مسائل زمانى نپرداخته و اصولاً خارج از محدوده زمان و مکان است. کتاب مقدس اسلام پيامبران را در قفس زمان و مکان گرفتار نمىrlm;کند و چون اساس کار ما قرآن کريم است، مسائل تاريخ پيامبران را از اين ديدگاه نگاه نکردهrlm;ايم.</span><br /><span>به اين موضوع توجه داشتهrlm;ام که در مورد حضرت ابراهيم (ع) که از سويى پدر بنىrlm;اسرائيل و از سويى پدر بنىrlm;اسماعيل بودهrlm;اند، چنين کارى انجام دهيم. ولى اين مسأله که گفتيد آنها را به صورت زمانrlm;بندى مرتب کنيم، متأسفانه تاريخrlm;نگارى دقيقى که بر روى آن کار شده باشد نداريم. اما مىrlm;توانم بگويم به يک ترتيب کلى اشاره کردهrlm;ام و شايد هم جاى آن داشته است که به صورت گاهrlm;نگارى آن را ارائه نمايم.</span><br /><span>در کتاب خود به استرو مردخاى اشاره کردهrlm;ايد و اين که ايشان پيامبر بودهrlm;اند، با وجود اين که آرامگاه منسوب به ايشان و برخى پيامبران ديگر در ايران قرار دارد، بسيارى از افراد اين موضوع را نمىrlm;دانند. چه طور تعداد پيامبران هنوز نامکشوف مانده است؟</span><br /><span>قرآن، خود بيان مىrlm;کند که بسيارى از پيامبران را نام نبرده است و خداوند به اين نکته اشاره مىrlm;کند که نام نبردن از آنها دليل بر نبودن نيست. بسيارى از آنها به دليل هم زمانى با پيامبران مشهورتر، گمنام باقى ماندهrlm;اند که به هر حال با تحقيق و کاوش وسيعrlm;تر مىrlm;توان نتايج مناسبى در اين مورد به دست آورد.</span><br /><span>با توجه به اين که در سالrlm;هاى اخير دانشگاهrlm;هاى زيادى به آموزش باستانrlm;شناسى در مقاطع مختلف تا دکترى روى آوردهrlm;اند، چه حوزهrlm;هايى از فرهنگ و تمدن باستانى را براى مطالعات تخصصى علاقهrlm;مندان توصيه مىrlm;فرمائيد؟</span><br /><span>آن چه مسلّم است در قرآن کريم گنجينهrlm;هاى فراوانى در مورد اهميت باستانrlm;شناسى وجود دارد. قرآن کريم نمىrlm;گويد کتاب تاريخ بخوانيد بلکه مىrlm;گويد: << سيروا فىrlm;الارض>>. و امام علی<em>(علیه السلام)</em>در نهجrlm;البلاغه مىrlm;گويد: در آثار پيشينيان سياحت کردهrlm;ام. آثار باستانى، نشانهrlm;هاى مورد نظر خداوند هستند.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>صرف مطالعه داستان پيامبران در قرآن شايد بتواند اطلاعى اجمالى به دست دهد اما تحقيقات باستانrlm;شناسى پيرامون آن، بهرهrlm;هاى بسيار بيشترى براى ما خواهد داشت. مثلاً داستان حضرت يونس (ع) را داريم. اما اگر در مورد شهر تاريخى نينوا تحقيق کنيم نکات بسيار جالب توجهى را خواهيم فهميد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span>براى آخرين سوال، فکر مىrlm;کنيد آيا روزى مىrlm;شود که به عنوان يک ضرورت شاهد استناد مفسران به نتايج مطالعات و کاوشrlm;هاى باستانrlm;شناسى تمدنrlm;ها و فرهنگrlm;هاى باستانى مورد اشاره در قرآن باشيم؟</span><br /><span>اين موضوع در تفاسير جديد رعايت شده است. مثلاً مودودى در تفهيم القرآن خود نقشهrlm;هاى جغرافيايى - تاريخى رسم مىrlm;کند. يا در تفسير الميزان مرحوم علامه طباطبائى راجع به ذوالقرنين، انتساب آن را به کوروش براساس يافتهrlm;هاى ديرينrlm;شناسى ترجيح مىrlm;دهد. اميدوارم حضور دانش کاملاً منطبق بر واقعيت باستانrlm;شناسى در حوزهrlm;هاى علوم دينى و قرآن موجب شود اسرائيليات و باورهاى راه يافته از سوى اهل کتاب از تفاسير و روايات قرآنى رخت بر بندد.</span></p>
<p class="rtejustify"><span></span></p>
<p class="rtejustify"><span><strong>نویسنده: قدير افروند</strong></span></p>
<div class="field field-type-text field-field-content-sources">
<div class="field-label"><span>منابع:</span></div>
<div class="field-items">
<div class="field-item odd">
<p><span>مجله گلستان قرآن خرداد 1381 - ش117</span></p>
</div>
</div>
</div>
<div class="field-label"><span>منبع اصلی:</span></div>
<p><span>مرکز بین المللی قرآنی جوانان</span></p>
</div>
</div>
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت