خدا در شعر فارسی - شهریار
راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی
بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی
از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی
هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی
چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی شهریار
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت